بزک دوزک دهه 60

توی این قسمت از پادکست ماتیک، قراره یه سری به دهه عجیب و حساس 60 بزنیم که تغییر و تحولاتش بیشتر از همون یه دهه طول نکشید، ولی تاثیری که روی دهه های بعد گذاشت رو به هیچ عنوان نمیشه نادیده گرفت.

قبلش اما با یه فلش بکِ کوچولو به قبلِ انقلاب 57 بزنیم. روزایی که سرزمین ایران خیلی از مُد روز دنیا غافل نبود و برندهای معتبر با شرکت های وارد کننده ایرانی، قراردادهای سنگین می بستن و مردم ایران هم که علاقه مند و دنبال کنندهِ مارک های جدید لوازم آرایش، کفش و کیف و لباس در اشکال مختلف بودند، دست رد به سینه هیچ جنس جدیدی که بتونند ازش یه تیپ جذاب بسازند نمی زدند.

باید گفت دهه 50 ایران، دهه تنوعِ در تیپ و قیافه های مختلف بود. توی جاهای عمومی از خانم های چادری با برقعه و روسری به سر دیده میشد تا کت دامنی و مینی ژوپی که سوغاتِ دهه شصت لندن بود و در کنارش فرهنگی که کم کم داشت جا میفتاد تا هرکس همونجوری که دوست داره بپوشه و تیپ بزنه. توی دهه 50 ایران، سبک های آرایشی مریلین مونرو موطلایی، الیزابت تیلور جذاب و اُدری هپبورن معصوم و موقر بابِ دل همه خانومای ایرانی بود. خانومایی که خیلی اهل آرایش و بزک دوزک کردن بودند، سعی می‌کردند با تقلید از مریلین مونرو، موهای صافشونو با کتیرا حالت بدند و با سایه های پودری مات و یه خط چشم سر بالا یه صفایی به پلک و دور چشمشون بدند. بعضا هم انتخابشون آرایش غلیظ تیلور و آرایش نجیب هپبورن بود.

اما انقلاب 57 سر رسید و به سبک و سلیقهِ رنگارنگ پوششِ غربی و شرقی پایان داد و برای مردمی که باید از اول همه چیز و شروع میکردند دوره جدیدی بود.

اون روزا برای خانوما دیگه روزای خداحافظی با دامن بالای زانو، لباسای عروسکی، شلوار جین، بوت های مخملی، کت و شلوارهای جیر، موهای پوش داده و آرایش های لایت بود و بانوان گرامی اون زمان باید کالسکه ها رو تبدیل به کدو میکردن، یعنی دیگه با ماسکه کردن مو و قد و بالا، هر هنرنمایی هم اگه بود باید روی صورت مبارک اتفاق میفتاد. این جوری شد که آرایش و پوشش دهه شصت مردم ایران، علی الخصوص خانوما، تبدیل به یکی از خاطره انگیزترین پوشش های تاریخ ایران شد.

از اونجایی که اکثر لوازم های آرایش، لباس ها، کفش ها و اکسسوری ها در حکومت سابق، از اون ورآب وارد ایران میشد، تولید کننده های ایرانی دیگه باید آستین ها رو بالا میزدند تا خودشون دست به کار بشند و لوازم آرایشی و پوششی و تولید کنند که مناسب سیستم جدید بشه. این که مردم چقدر موافق و مخالف تغییرات بودند به کنار، اما خیلی زمان نبرد که آرایش غلیظ و اگزجره جای خودشو به آرایش لایت دهه 50 داد و خانوما خیلی زود به مانتوهای اِپُل دار، روسری های چند متری و گل مَگُلی، کلیپس های الکی گنده و ابروهایی که هیچ جوره قصد جدایی از همو نداشتن عادت کنند.

آرایشای خانما تو دهه 60 مثل تمام اتفاق هایی که افتاد غلو آمیز و عجیب غریب بود، یه چیز تکلیف ناروشن که اصلا نمیدونیم میشه اسمشو آرایش گذاشت یا نه؟ اگه از رژِ گونه های قرمز و سرخابی و سایه های بدرنگِ بنفش و آبی بگذریم، دیگه خدایی نمیشه از سرمه هایی که خانوما و دختر خانوم های اون دوره رو شبیه جادوگرای شرور والت دیزنی میکرد گذشت، یا از رژلبای آلبالویی و جیگری که تو هر مراسمی با هر مناسبتی به لبای بی رنگشون مزین میشد، یا اون پودرهای سفیدی که شاید هنوز اون روزا اسمش پنکک نبود اما شَبَهی از بانوان عزیز مخصوصا در روز عروسیشون میساخت که اگه به آلبوم های عکسِ عروسی قدیم یه نیم نگاهی بندازید، کاملا متوجه سِت شدن صورت عروس خانوما با لباس عروسیشون میشید. آرایش هایی که غیر از رنگ دادن به صورت انگار هیچ هدف دیگه ای پشتش نبود و هیچ توازن و تعادلی نداشت.

به شکل میانگین، مامانای اکثر ماها که الان الهی شکر در قد حیاتند، دخترایی با آرایشای بلاتکلیف و تئاتری توی روز عروسیشون بودند ، عروسایی که هیچ وقت آرایش روی صورتشون نخوابید که نخوابید.

خلاصه دهه شصت، دهه تردید و تعلیقِ آدما بین سنت و مدرنیته بود، مدرنیته ای که به واسطه فضای جدید تازه داشت توی جامعه ریشه میکرد و سنتی که از دهه های قبل ته ذهن مردم اون زمان بود و دو مرتبه داشت به سرجای خودش برمیگشت. خوبی گذشتن از دهه شصت، حداقل در مورد آرایش کردن این بود که دیگه شکل اغراق آمیزش از بین رفت و خانوما تصمیم گرفتند به همون آرایش لایت دهه 50 اکتفا کنند.

اگه به تاریخ مُد دنیا هم نگاه کنیم، میبینیم هر دوره ای استایل های خاص خودشو و می طلبید و سلیقه مردم مدام در حال تغییر بوده و هست، تنها چیزی که این وسط هیچوقت از مد نیفتاد و موندگاره، نظم و در عین حال سادگی در پوشش صورت و بدنه، که یک وجاهت و جذابیت دیگه ای به افراد میده و از اونا آدمای خوشتیپ تری رو میسازه .